ascjs;c

          uuewfbg 
            بازدید : 6
          پنجشنبه 07 فروردین 1393
           نظرات (0)
        

شت و هم به آواز سنتی. در دوران دانشجویی در حدود سال ۱۳۸۰ عضو گروهی بود که کنسرت‌های دانشجویی را برگزار می‌کرد؛ ولی بنا به دلایلی از موسیقی کناره گرفته و تا مدت‌ها تقریباً موسیقی را فراموش کرد و معتقد بود نباید به موسیقی به چشم یک شغل نگاه کرد.

ورود وی به موسیقی حرفه‌ای در سال ۱۳۸۵ و با آهنگ «مدارا» اتفاق افتاد. این ورود کاملاً ناخواسته بود حتی در خانواده هم مخالف حضور وی در عرصهٔ موسیقی حرفه‌ای بودند. در این که سال قرار بود مراسم «خانهٔ فرهاد» برگزار شود، به پیشنهاد یکی از دوستانش شرکت کرد و برای آن مراسم قطعهٔ «مدارا» را در یک استودیوی خانگی کوچک و با کمترین امکند ِ نود و یک.. و حالا در استانه اسفند نود و دو من هنوزم از اسمون معلقم.و هنوزم هیچی ِ زندگیم معلوم نیست..نه اینطرفی ..نه اون طرفی.. فقط درسمو تموم کردم..فقط تموم ِ شب بیداری ها و سختیای این دو ترم ِ اخر رو تحمل کردم.. تو کارم پیشرفت کردم.. دیگه دارابی الان بهم مطمئنه.. شاید بهم نگه اما همین که بیشتر وقتا نمیاد و همه چیز سپرده به من یعنی مطمئنه..یعنی میدونه از پسش بر اومدم..

امسال معجزه ش برای من قطعا مه شید بوده.. چیزی از کوچولوی گرد و قلبمه بیشتر؟ خدا نعمتشو با دادن مه شید به من تموم کرد.. من جز اون چی میتونستم بخوام؟ پارسال این روزها فقط یه ذره ِ کوچولو بود تو بطن نوش..امسال تو اغوش من.. امسال میشه باهاش خندید.. و اخ از روزی که بشه باهاش حرف زد..

امسال ارمین از من گرفت.. رسم دنیا این بود که من و پسرک همدیگه رو به سرنوشت بسپاریم و تا ابد من مامان ِ خیالی ارمینی بمونم و همیشه دلتنگش باشم..

امسال رابطم با خانواده لوسین تقریبا مداوم سیر صعودی داشت..اگه ترکش ِ امروز ِ دارابی رو البته نادیده بگیریم.. اما واقعا همه چیز روال ارومی داشت..

امسال اما رویاهای زیادی رو از دست دادم.. امسال رویای اینکه مثل بقیه با شادی به خونه بخت برم رو از دست دادم.امسال رویای رابطه خوب بین خانواده لوسین و خودمو از دست دادم. امسال رویای خوشبختی کنار لوسین رو تقریبا از دست دادم.

انات ضبط کرد؛ اما آن برنامه لغو شد.

او که به مباحث مطرح‌شده در مسابقهٔ خوانندگی نکست پرشین استار شبکهٔ تی‌وی پرشیا ۱ انتقاد داشت از طریق ایمیل به مسؤولین برنامه اعتراض کرد و در پاسخ به او گفتند اگر اعتراض اومده که تو گریه کردی..شدیدتر حتی..احساسی تر حتی..اتفاقات بهتر یا بدتری افتاده.. اما هیچوقت اون دو قطره اشک از یادم نرفته.. و همیشه احساس میکنم به اون دو قطره اشک مدیونم..

شاید حرفای عاشقانه تری بهم زده باشی..شاید حرفهای عاشقانه تری ازت بشنوم در اینده اما جمله ِ دیشبت وسط حرفهای خیلی معمولیمون برای من خاص شد.. و به گمونم این نهایت عاشقانه هایی بود که یه زن میتونست بشنوه..

+ اینکه من همیشه یه کاری رو انجام میدم بعد در موردش فکر می کنم دیگه نیاز به معرفی نداره. واسه همین دیشب در یه اقدام به مادرشوهر احتمالی مسیج تبریک سال نو فرستادم . مادرشوهر احتمالی یه ربع بعد تقریبا که ظاهرا از شوک در اومده بود برام یه مسیج تبریک فرستاد. به طور جدی منتظر بودم تهش بنویسه عیدت مبارک عروس گلم. یا دختر گلم :))) منتها ننوشته بود.

دو ساعت بعد به لوسین وسط حرفام گفتم..اره به مامان مسیج زدم..گفت هووم؟شوخی میکنی؟ گفتم وا مگه تو خونه نبودی گفت نه..بعد هول شده بود میگفت مامان چی گفت..کلن استرس گرفته بود :)) بعدشم گفت لطف کردی که تبریک گفتی.

دو ساعت بعد به حرکت ا

ی دارید می‌توانید در برنامه حضور داشته و با داوران ستار رامین زمانی مریم حیدرزاده صحبت کنید. به این ترتیب او در نوروز سال ۱۳۸۸وارد مسابقه شده و همان قطعهٔ «مدارا» را اجرا کرد و در جواب داوران نقد و دلیل آورد. آن برنامه به‌شدت مورد توجه بینندگان‌اش قرار گرفت ولی وی از طرف داوران برنامه اجازهٔ حضور در فینال را به دست نیاورد.

ارسال نظر برای این مطلب